داستانهای عارفانه

داستانهایی زیبا از عرفا و اولیای الهی

داستانهای عارفانه

داستانهایی زیبا از عرفا و اولیای الهی

خاطراتی ناب از کل احمد آقا

 

الف 

 

ایشان می فرمودند: 

روزی به همراه جمعی از رفقا در خدمت آمیرزا تقی نشسته بودیم. یکی از دوستان به میرزا گفت: به نظر شما سرّ موفقیت شیخ رجبعلی در سلوک چه بوده است؟  

میرزا هم در عالم معنی تصرفی کرد و گذشته شیخ رجبعلی را به آن شخص نشان داد. لذا او مشاهده کرد که جناب شیخ در جوانی، پا برهنه و بر روی برف ها به طرف مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء علیه السلام حرکت می کند. (1)

 

همچنین در جای دیگر فرمودند: 

 روزی با جناب شیخ رجبعلی خیاط و مرحوم تزودی و گروهی از دوستان به امام زاده صالح علیه السلام  رفتیم و در صحن حرم نشستیم. جناب شیخ در خلال صحبت هایشان آرزو کردند که ای کاش در صحرای کربلا حاضر بودم و در آنجا به یاری حضرت سیدالشهداء علیه السلام می شتافتم. در میان همین صحبت ها بودیم که ناگهان تگرگ مفصلی شروع به باریدن کرد. به غیر از مرحوم تزودی ما و دیگر رفقا به طرف پناهگاهی حرکت کردیم. اما تزودی سرش را زیر تگرگ ها گرفته بود و با اشک و لابه می گفت: خدایا بزن! زورت به سر کچل من رسیده؟پس بزن. در همین احوالات که منتظر تمام شدن تگرگ بودیم حضرت سیدالشهداء در عالم معنا به شیخ الهام کردند که در روز عاشوراء درست مثل همین تگرگ ها بر سر من و یارانم تیر می بارید ولی هیچکدام فرار نکردند. 

(2) 

 

کل احمد آقا در جای دیگر می فرمایند: 

روزی در حرم حضرت سید الشهداء علیه السلام مشغول مناجات با حضرت بودم و از دست خودم به دامان ایشان پناه بردم. در همان حال به حضرت عرض کردم حسین جونم پسرت علی اکبر بود، فرزند حسین پسر علی علیهما السلام، برادرت هم عباس است و او هم فرزند علی علیه اسلام. خود شما هم که حسین فرزند علی علیهما السلام هستید. همگی شما گل سر سبد عالم وجودید و فرزند علی علیه السلام. من چه خاکی بر سر کنم که اصل و نسب درست و حسابی ندارم؟ 

همان موقع شخصی از مومنین که واسطه بین من و حضرت بود و سخنان ما را رد و بدل می کرد نزد من آمد و گفت حضرت از این سخن شیرین تو خنده شان گرفته است. (3) 

 

 

پی نوشت: 

(1) رند عالم سوز ، صفحه 141 

(2) همان ، صفحه 168 

(3) همان ، صفحه 125

محرم آمد ای عاشقان

 

الف   کلامی از مولامان ابا عبدالله (علیه السلام) 

 

از کاری که باید پس از آن پوزش بخواهی دوری کن، زیرا مومن نه بد می کند و نه پوزش می طلبد. 

 

 

ب 

 

مرحوم میر قاسم لیلاوایی پدر مرحوم میر محسن فرشچی ضرابی - که از دلدادگان دلسوخته ابا عبدالله بود- است. همچنین از تاجران معتبر بازار فرش و از یکی از مجاهدین نهضت مشروطه ایران بود که در این جا دو حکایت از ایشان نقل می کنیم که مشخص می شود از چنین پدری باید چنان پسری عاشق حسین به بار بنشیند. 

 

می گویند روزی مقداری کره محلی برای ایشان هدیه آوردند و ایشان دستور دادند تا کره را بین همسایه ها تقسیم کنند، این کار انجام می شود و به اطلاع ایشان می رسد، ولی بعد از نماز مغرب ایشان با عجله همسرشان را صدا می زندو می گویند آیا کار تقسیم کره ها را به درستی انجام دادید؟ و همسر ایشان پاسخ می دهند بله، ولی مرحوم میر قاسم اصرار می کنند که خوب فکر کند و همسرشان پس از تامل زیاد به یاد می آورد که یکی از همسایه ها را از قلم انداخته و به او کره نداده اند و وقتی از مرحوم میر قاسم لیلاوایی می پرسد که چگونه متوجه شده است می گویند هنگامی که نماز مغرب را به جا می آوردم نمازم حضور قلب نداشت. 

 

مرحوم میر قاسم لیلاوایی در یک سال آخر عمر به علت بیماری توان سخن گفتن نداشت و با سکوت روزگار می گذراند تا این که پس از یک سال سکوت ناگهان به حرف می آید و به مخدرات منزل دستور می دهد که حجاب به سر کنند که قرار است مهمان بیاید، به هر صورت با تعجب چادرهای خود را به سر می کنند و منتظر مهمان می مانند که ناگهان میر قاسم به روی تخت می نشیند و دست به روی سینه می گذارد و می گوید:« السلام علیک یا اباعبدالله» و مانند شمعی خاموش می شود. (1)

 

ج 

 

هر که از عشق تو دیوانه نشد عاقل نیست 

عاقل آن است که از عشق تو دیوانه شود 

 

روزگاری است که سودای بتان دین من است 

غم این کار نشاط دل غمگین من است 

 

پی نوشت: 

(1) با دلداگان حسین، صفحه 109-110 

نکاتی از علامه حسن زاده آملی در باب سکوت

 

الف 

 

از خاموشی گفتار زاید و از اندیشه کردار 

 

 

ب 

 

گرسنگی و تشنگی دائند(1) و غذا و آب دوا 

دوا را تا چه اندازه باید خورد؟!!! 

 

ج 

 

برادرم، حرف این و آن را مزن، دم فرو بند و تماشا کن، بنگر و عبرت بگیر و به فکر خود باش. 

 

 

د  

 

همان طور که فضول طعام(زیاده روی در خوراک) ممیت قلب است، فضول کلام(زیاده روی در کلام) نیز از قلب قاسی برخیزد. از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) روایت است که:  

« و در غیر یاد خداوند زیاد سخن نگویید که موجب قساوت قلب می شود و دورترین مردم از خداوند افراد قسی القلب هستند. » 

 

 

ه 

 

ای من فدای آن که دلش با زبان یکی است.  

 

پی نوشت: 

(1) درد

بیتی زیبا

  

عیبهء(۱) اسرار، علی بُد علی 

روی سوی عیبهء اسرار کن 

 

ناصر خسرو قبادیانی 

 

 

پی نوشت: 

(1) محل راز، رازگاه

توضیح

 

 الف 

یکی از عزیزانی که مطالب بلاگ رو خونده کامنتی گذاشته که دلم می خواد چند خطی راجع بهش بنویسم. کامنت رو در زیر آوردم. 

چرا مردم رو قاطی داستان و خیالپردازی می کنین ؟ به جای اینکارها بهتر نیست به شبهات پاسخ بدین و از کاربرد عقلایی دین تو زندگی بگین ؟ نمیخوام بهتون بی ادبی کرده باشم ولی معمولا این کرامات که خیلی هاشون هم ساختگی اند آفت دین بود ه اند ! ما تو دنیایی که میدونیم ۲ ضربدر 2 چهار میشه این همه مشکل داریم وای به اینکه همه هدفمون بشه که به یکسری چیزهای خارج از نظم جهان دست پیدا کنیم !!!  

 

گفتند بهتر نیست پاسخ به شبهات بدم و از کاربرد عقلایی دین تو زندگی بگم؟  

خوب قرار نبوده من این کار رو بکنم، دغدغه های من پرداختن به مفاهیم ناب عرفانیه و در این دنیای مجازی قصد نداشتم به شبهات پاسخ بدم!!! پاسخ به شبهات و کاربرد عقلایی دین نیاز به بلاگی با موضوعات کاملا متفاوت داره. 

 

گفتند این کرامات خیلی هاشون ساختگی  و آفت دین  هستند و کلا چرا باید بریم به این سمت که خارق عادت برامون جذاب باشه؟ 

این که معتقدید خیلی هاشون ساختگیه باهاتون موافق نیستم هر چند به نظرتون احترام میگذارم، توضیحی ندادید چرا آفت دینه و اما مورد آخر چرا خرق عادت توی این بلاگ بحث شده؟؟ 

 

احتمالا کسایی که عرفانی خون هستند و به بلاگ من سر زدند می دونند که من تو بلاگم از افراد شناخته شده در عرفان مانند مجتهدی، شیخ رجبعلی و ... مطلبی آپ نمی کنم و سعیم بر این بوده افراد کمتر شناخته شده رو در این جا بشناسونم. اساسا قرار نیست خود کرامت جذاب باشه! اون چه که مهمه اینه که ما آدمای معمولی و غیر معصوم می تونیم این قدر خودمون رو پاک کنیم و در راه توحید پیش بریم که به چنین مقاماتی برسیم. در هر صورت به نظرتون احترام میگذارم. یادمون نره که زمان جوونیای آیت الله بهجت هم کل حوزه نجف مقابل عرفان موضع می گرفت و کار به جایی کشید که برای پدر ایشون توی فومن نامه نوشتن و بقیه داستان و پدرشون به ایشون در نامه ای تکلیف کردند من راضی نیستم جز واجبات به هیچ مستحبی بپردازی!!!. به عبارتی همواره عرفان و لذات ناب عرفانی که جدای از کرامات هست - مانند دو رکعت نماز عاشقانه با شور و اشک- برای بسیاری قابل لمس نبوده نیست و نخواهد بود.

احکام کاربردی

 

احکام نامه (قسمت اول) 

شک بین رکعت دوم و سوم بعد از سر برداشتن از سجده دوم در نماز چهار رکعتی (شک صحیح)

باید بنا بگذارد سه رکعت خوانده و یک رکعت دیگر بخواند و نماز را تمام کند و بعد از نماز یک رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند. 

 

نماز احتیاط: کسی که نماز احتیاط بر او واجب است بعد از سلام نماز باید فوراً نیت نماز احتیاط کند و تکبیر بگوید و حمد را بخواند و به رکوع برود (نماز احتیاط سوره و قنوت ندارد) و دو سجده نماید و اگر یک رکعت نماز احتیاط بر او واجب است بعد از دو سجده تشهد بخواند و سلام دهد و اگر دو رکعت واجب است یک رکعت دیگر مثل رکعت اول به جای آورد. 

 

شک بالا یکی از نه صورت شک های صحیح است. که اگر شک کند باید فکر کند اگر گمان یا یقین به یک طرف شک پیدا کرد همان طرف را بگیرد و نماز را تمام کند وگرنه طبق مورد بالا عمل کند. 

 

شک بین رکعت دوم و سوم پیش از تمام شدن سجده دوم در نماز چهار رکعتی (شک باطل)  

در این حالت اگر شک کند که دو رکعت خوانده یا بیشتر نمازش باطل است و باید اعاده کند. 

(صفحه 187 رساله آیت الله بهجت) 

 

الف  

 کرامتی از شیخ مجتبی قزوینی خراسانی 

کار واجبی داشتم و به علت صحبتی که خود ایشان شروع کردند و من گوش می دادم وقت گذشت و من بسیار ناراحت شدم و ایشان حس کردند، گفتند به کارتان می رسید. ناراحت نباشید! فاصله راه حدود 25 تا 30 دقیقه بود که  من حدود 5 تا 6 دقیقه آن فاصله را با تصرف ایشان (از نوع طی الارض و لف المکان) طی کردم و بدین گونه خواستند طول کشیدن صحبت خود را جبران کنند و مرا هم به کار لازمم برسانند. (1) 

  

 ب

 

کراماتی از آیت الله بهاء الدینی  

(1) یکی از ارادتمندان آقا می گفت: خدمت ایشان نشسته بودم یک مرتبه فرمودند: به فلانی تلفن کن و بگو آن ذکر را نگو و من تلفن کردم و به آن شخص گفتم. او هم آن ذکر را ترک می کند و بعد گفته بود هیچ کس از آن ذکری که من بنا داشتم بگویم خبر نداشت. 

 

(2) یکی از نزدیکان آقا می گفت : روزی در خدمت آقا از شهر خارج شدیم، در مسیر که می رفتیم روز تعطیلی شلوغی بود و ایام تفریح و گردش و رفتن به صحرا. عده زیادی به دشت و بیابان ریخته بودند. خدمت آقا عرض کردم: ببینید چقدر آدم! آقا نگاهی کردند و فرمودند: ما که آدم زیادی نمی بینیم. (2) 

 

پی نوشت: 

(1) متاله قرآنی، صفحه 335 

(2) سیری در آفاق، صفحه 341

 

غسل های مستحب در طول سال

 

 الف

(1) غسل جمعه - وقت آن از اذان صبح است تا ظهر و بهتر است نزدیک ظهر به جا آورده شود. اگر تا ظهر انجام ندهد بنا بر احوط بدون نیت ادا و قضا تا عصر جمعه به جا آورد و اگر در روز جمعه غسل نکرد مستحب است از صبح شنبه تا غروب قضای آن را به جا آورد و اگر کسی می ترسد در روز جمعه آب پیدا نکند می تواند روز پنج شنبه غسل را انجام دهد. 

(2) غسل شب اول ماه رمضان و تمام شب های فرد مثل شب سوم و پنجم و ...ولی از شب بیست و یکم به بعد مستحب است همه شب غسل کند - زمان مخصوصی برای غسل ها معین نیست ولی بهتر است که در اول شب آن ها را به جا آورد. 

(3) غسل روز عید فطر و عید قربان - وقت آن از نماز صبح است تا غروب و بهتر است آن را پیش از نماز عید به جا آورد. 

(4) غسل شب عید فطر - وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح و بهتر است در اول شب به جا آورده شود. 

(5) غسل روز های هشتم و نهم ذی الحجه 

(6) غسل روز های اول، پانزدهم، بیست و هفتم و آخر ماه رجب 

(7) غسل روز عید غدیر 

(8) غسل روز بیست و چهارم ذی الحجه 

(9) غسل روز عید نوروز، پانزدهم شعبان و هفدهم ربیع الاول 1

 

 ب  

خاطره ای از صمصام 

حاج محسن عسکری از جواهر کاران با سابقه اصفهان می گفتند: یک روز گروهی از اقوام ما از اتریش به اصفهان آمدند و در یکی از همان روزها به خدمت جناب صمصام رسیدند. در هنگام بازگشت به اتریش، یکی از آنان به من ده تومن پول دادند و گفتند: من همین الان نذر کردم که برای سالم رسیدن به مقصد این پول را به جناب صمصام بدهم. 

آن پول پیش من ماند و حدود چهار روز بعد باخبر شدم که آن ها با صحت و سلامتی کامل به اروپا رسیدند. مدتی گذشت و یک روز جناب صمصام را سوار بر اسب دیدم که از خیابان عبور می کردند. من هم آن روز در جیبم پول کافی نداشتم. لذا هشت تومان به آقای صمصام دادم و قصد کردم که دو تومان باقی را بعدا بپردازم. وقتی پول را به ایشان تقدیم کردم نگاهی به آن کردند و فرمودند: پس دو تومان باقی مانده اش چی میشه؟ مگه ده تومان نذر نکرده بودند؟ پس چرا از سهم شکم فقرا کم می گذاری؟

 

پی نوشت: 

(1) توضیح المسائل آیت الله بهجت، صفحه 108 

(2) غبار روبی از چهره صمصام، صفحه 82

طریق عملی تزکیه به روایت استاد محمد شجاعی

 

در جلد سوم کتاب مقالات برای مرتبه اول مراقبه، استاد شجاعی 10 مورد را ذکر کرده که در این جا برای اهل سلوک و تهذیب نفس بیان می کنیم. 

 

(1) عمل به واجبات و ترک معاصی و محرمات 

(2) مداومت بر نافله شب و شفع و وتر 

(3) مداومت بر تسبیح حضرت زهراء سلام الله علیها بعد از نمازهای واجب 

(4) مداومت بر دعای صباح حضرت مولی الموحدین 

(5) مداومت بر طهارت در همه اوقات 

(6) مداومت بر دعای کمیل 

(7) مداومت بر تلاوت قرآن 

(8) مداومت بر عرض طاعت و تبعیت نسبت به حضرت ولی عصر 

(9) مداومت بر عرض طاعت و تبعیت نسبت به حضرات معصومین 

(10) مداومت بر روزه سه روز از هر ماه 

 

 

حکایتی از میرزا حبیب الله رشتی (ره) 

« وقتی میرزا حبیب الله در حال نزع و جان کندن بود، هر چه پای او را رو به قبله دراز می کردند او پای خود را جمع می کرد و چیزی نمیگفت و چون چند بار این کار تکرار شد از میرزا علت را پرسیدند به زحمت قبل از فوت گفت: چون وضوء ندارم پایم را رو به قبله دراز نمی کنم.»(1) 

 

حکایتی زیبا از علامه میر جهانی (ره) 

در مورد ارتباط نزدیک ایشان با اهل بیت علیهم السلام آمده است: 

« روزی به آقای شهابی دامادشان گفته بودند مقداری گلاب، میوه و نبات بخرید. مدتی بعد گفتند: میوه ها را بیاورید، مهمان ها آمدند. داخل اتاق کسی نبود. اما از آن جا صدای گفتگو می آمد. یک ساعت بعد آمد بیرون و گفت: الحمدالله مهمان ها آمدند و رفتند. آقای شهابی می گویند ما داخل اتاق شدیم، الله اکبر که چه بویی پیچیده بود، در صورتی که گلاب داخل شیشه بود و درب شیشه هم بسته بود. پس از تحقیق فهمیدم که انوار مقدسه دوازده امام (علیهم السلام) مهمان آقا بودند.(2) 

 

پی نوشت: 

(1) سیمای فرزانگان، صفحه 274 

(2) مجله خورشید مکه، شماره 25، صفحه 33

روزه های مستحب در طول سال


بر اساس رساله مراجع عظام: 

(۱) پنج شنبه اول و آخر هر ماه قمری و چهارشنبه اول بعد از روز دهم ماه قمری

(2) سیزدهم و چهاردم و پانزدهم هر ماه قمری

(3) تمام ماه رجب و شعبان و بعضی از این دو ماه اگر چه یک روز باشد 

(4) روز عید نوروز (1 فروردین)

(5) روز چهارم تا نهم شوال 

(6) 25 و 29 ذی قعده 

(7) روز اول تا نهم ذی حجه ( روز عرفه) - ولی اگر به واسطه روزه نتواند دعاهای روز عرفه را بخواند روزه آن روز مکروه است. 

(8) عید غدیر (18 ذی حجه) 

(9) روز مباهله ( 24 ذی حجه) 

(10) اول و سوم و هفتم محرم 

(11) 17 ربیع الاول (میلاد حضرت رسول صلی الله) 

(12) پانزدهم جمادی الاول و 27 رجب (مبعث رسول الله) 

 

همچنین علاوه بر روزهای فوق بر اساس کتاب ارزشمند اقبال الاعمال سید ابن طاووس  روزه گرفتن در روزهای زیر نیز  مستحب است:

(1)  3 روز روزه داری در ماه های حرام (روزهای 5 شنبه، جمعه و شنبه)   (چهار ماه ذی القعده، ذی الحجه، محرم و رجب ماه های حرام هستند)

(2)  25 و 29 ذی حجه

(3)  1 ، 10، 12 و 14 ربیع الاول

(4)  10 ربیع الثانی

(5)  20  جمادی الثانی

(6)  3 روز آخر ماه شعبان (مستحب موکد)


روزه گرفتن در دو روز زیر حرام است:

(1) عید فطر ( 1 شوال)

(2) عید قربان (10 ذی حجه)


حدیثی زیبا

 

ابی عبدالله (علیه السلام) می فرمایند: 

« زمستان بهار مومن است، به خاطر شبهای طولانی برای شب زنده داری و روزهای کوتاه برای روزه گرفتن.» 

 

این حدیث رو در کتاب سخنرانی های آیت الله حق شناس دیدم و برام خیلی جالب بود، به خصوص که الان دهه اول ذی الحجه هستیم و روزه گرفتن 9 روز اول اون معادل با روزه تمام عمر اشاره شده، لذا گفتم این مطلب رو آپ کنم تا عزیزان تو این روزهایی که خوشبختانه روزه آدم رو چندان آزار نمیده و از کارای روزمره عقب نمیندازه از دسش ندند. 

شیخ زین العابدین عابدینی طالقانی

 

شیخ آقا و شیخ مهدی فرهنگی (غواص) دوست بودند و به همدیگر ارادت زیادی داشتند. شیخ آقا به شوخی غواص را قیاس صدا می زد. غواص در روستای آرتون به رحمت خدا رفت. آقای عبدالکریم هرنجی می گفت: از آقای ابوالقاسمی شنیدم که اذان صبح شیخ آقا به خانه ما آمد و گفت: برویم آرتون. از آن جا که فاصله آرتون تا هرنج زیاد است من گفتم: الان که امکان رفتن به آرتون نیست چند متر برف آمده است. شیخ آقا یک دفعه گفت: قیاس مرد قیاس مرد. هیچ کس نمی دانست که غواص فوت کرده است و شیخ آقا از فوت ایشان آگاه بود. من نرفتم ولی شیخ آقا  پای برهنه خود را برای تشییع جنازه به آرتون رساند.همه می گفتند شیخ آقا را در تشییع جنازه دیده اند. بعد ها شیخ آقا گفت:من و غواص هر صبح نماز را در نجف می خواندیم و آن روز که غواص نیامد فهمیدم مرده است. (۱) 

 

 

پی نوشت:

(۱) لسان الغیب شیخ آقا- صفحه ۸۷

ایت الله میرزا کاظم تبریزی

یکی از شاگردان آیت الله میرزا کاظم تبریزی نقل می کند: 

« شاید سال 71 بود که برای اولین بار توفیق تشرف به عمره پیش آمده بود. شبی برای استفتاء از مسائلی چند و کسب راهنمایی خدمت ایشان مشرف شدم. مرحوم آقا در بین فرمایشاتشان فرمود(تقریباً): شما به خاطر مقدار پولی که در راهی مصرف کردید، وقتی مشرف شدید به زیارت حضرت رضا (علیه السلام) و عرض سلام کردید، حضرت فرمودند: لا علیک السلام. (1) 

 

حجت الاسلام شب زنده دار می گوید: 

« اوایل پیروزی انقلاب، در یکی از ارگان ها مشغول خدمت بودم. یک بار بخاری برقی با قیمت ارزان میان کارکنان توزیع کردند و من نیز یکی خریدم. چند روز بعد خدمت آیت الله تبریزی رسیدم. با نگرانی فرمود: سه شب است نزدیکی سحر رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) را در خواب می بینم که به من می فرماید: فلانی در مالی تصرف می کند که نمی گذارد عمل او بالا رود. می خواستم منزلتان بیایم و این مطلب را به شما خبر دهم. تنها چیزی که در آن ایام به خانه ما آمده بود و در آن تصرف می کردم همان بخاری برقی بود. پس از تفحص معلوم شد در تهیه بخاری ها جهات شرعی رعایت نشده بود. (2) 

 

ترسم آزرده شوی، ورنه سخن بسیار است 

 

امام حسن مجتبی (سلام الله علیه) فرمودند: 

مردم اکنون در خانه غفلت و بی خبری به سر می برند، عمل می کنند و از نتیجه آن خبر ندارند، چون به آخرت رسنه به خانه یقین وارد شوند، سرانجام را می بینند و نمی توانند عملی انجام دهند. (3) 

 

استفتائات متفرقه شرعی از آیت الله بهجت: 

 

(1) بین شراب و تریاک چه فرقی وجود دارد که شراب حرام است و حد دارد ولی تریاک خیر؟ 

تریاک هم اگر سبب اعتیاد شود، حرام است. 

 

(2) کشیدن قلیان و پیپ چه حکمی دارد؟ 

جایز است. (4)

 

(3) دختری نامزد جوانی بوده است و برای رعایت مسائل شرعی، صیغه عقد موقت خوانده بود و با هم خلوت می کردند و جوان از راه دُبُر (5) با دختر نزذیکی می کرده است. ولی بعد از مدتی از هم جدا می شوند و دختر که جاهل بوده است و نمی دانسته این آمیزش هم عده دارد، در زمان عده شرعی به عقد دائم دیگری درآمده و فعلا بعد از چند سال از زندگی متوجه شده است، حکم او چیست؟ 

اگر نزدیکی شوهر دوم در زمان عده نبوده، عقد باطل است، ولی زن بر او حرام نمی شود، بلکه می تواند زن را بعداً عقد نماید. (6) 

 

پی نوشت: 

(1) سینای معرفت، صفحه 174 

(2) سینای معرفت، صفحه 176 

(3) نصایح، صفحه99 

(4) استفتائات از محضر آیت الله بهجت، جلد 4، صفحه 558 

(5) دُبُر به معنای مقعد و باسن است.

(6) استفتائات از محضر آیت الله بهجت، جلد 4، صفحه 17

ملا آقا جان و دست اخوت

 

آیت الله سید حسن ابطحی نقل می کرد: 

« یکی از علمای بزرگ و مجتهدین با عظمت خواست که با مرحوم حاج ملا آقا جان زنجانی دست برادری بدهد و عقد اخوت بخواند، اما ایشان گفت: من با کسی دست برادری نمی دهم. بیرون از مجلس من از ملا آقا جان سوال کردم که آن آقا سید و عالم خوبی هستند، چرا با ایشان دست اخوت ندادید؟فرمودند: خود من هم علتش را نمی دانم، اما می دانم نباید این کار را می کردم. فردای آن روز من پیش همان عالم نشسته بودم، شخصی وارد شد. ایشان آرام به من گفت: من با ایشان دست اخوت داده ام. این مطلب را به مرحوم حاج ملا آقا جان گفتم. فرمود: حالا فهمیدم که چرا نباید با ایشان دست اخوت می دادم.آن آقا که ایشان با او دست اخوت داده بود از متصوفه است، اگر من با ایشان دست اخوت می دادم روز قیامت باید منتظر ایشان شوم و ایشان هم باید مدتی طولانی معطل آن درویش بماند و طبعاً خیلی وقت باید پشت درب بهشت معطل شوم. (1) 

 

حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) فرمودند: 

« پس از خود بر امتم از 3 چیز می ترسم. 

(1) گمراهی بعد از معرفت 

(2) فتنه های گمراه کننده 

(3) شهوت شکم و فرج (2) 

 

در این جا تعدادی از استفتائات مذهبی که از مرحوم آیت الله بهجت (ره) پرسش شد ارائه می شود. 

 

(1) اگر مردی عادت به استمتاع(3) از پشت (دُبُر)(4) داشته باشد و این امر موجب عسر و حرج زوجه شود، تکلیف زوجه چیست؟ 

در این صورت زن می تواند امتناع کند. 

 

(2) آیا دخول از پشت (دُبُر) همسر از نظر شرعی جایز است؟ 

کراهت شدیده دارد. 

 

(3) وطی (5) در پشت زن حائض چه حکمی دارد؟ آیا کفاره دارد؟ 

بنا بر احتیاط واجب جایز نیست، ولی ظاهراً کفاره ندارد. 

 

(4) آیا جایز است زوج منی را خارج رحم بریزد؟ 

در غیر بیرون ریختن دائمی- که موجب مریضی و عقیمی زوجه می شود- بدون اذن زوجه بنا بر اظهر مکروه است. 

 

(5) آیا جایز است شوهر با آلت مصنوعی یا با چیز دیگر- غیر از جسدش- همسر خود را از لحاظ جنسی ارضا کند؟ 

جایز نیست. 

 

(6) اگر مردی با زنش از پشت نزدیکی کند، آیا بر زن نیز غسل جنابت واجب می شود؟ 

اگر دخول شود، بر زن هم غسل واجب می شود. 

 

(7) در هنگام نزدیکی، چه موقع بر انسان غسل واج می شود؟ 

در صورت انزال منی و یا دخول آلت تناسلی به اندازه حشفه (6) در جلو یا پشت زن، غسل واجب می گردد. 

 

(8) اگر مرد در جماع افراط می کند، به طوری که برای سلامتی زن یا شوهر مضر می باشد، آیا زن می تواند تمکین نکند؟ 

در جایی که خوف ضرر عقلایی باشد می تواند تمکین نکند. (7) 

 

پی نوشت: 

(1) مجله خورشید مکه، شماره 21، صفحه 26 

(2) اصول کافی، جلد 3، صفحه 126 

(3) استمتاع به معنای  کام گرفتن یا نزدیکی کردن است. 

(4) دُبُر به منعنای پشت و در بحث های فقهی به معنای باسن (مقعد)  استفاده می شود. 

(5) وطی در لغت به معنای لگد مال کردن ولی کنایه از عمل جنسی است. 

(6) حشفه به معنای سر آلت تناسلی است یعنی جایی که آلت دچار فرو رفتگی می شود. 

(7) استفتائات از محضر آیت الله بهجت ، جلد 4، صفحه 64-71

عنایت مولا (سلام الله علیه)

 

سید محمد علی علوی نقل می کند: 

« سید محسن چوبین دری (ره) و آقا سید محمد ولد آبادی (ره) و جد ما آقا سید علی زرآبادی (ره) هر سه در نجف با هم دوست و هم حجره بودند. مرحوم جد ما و سید محسن چوبین دری (ره) پس از آن که درسشان تمام می شود حرکت کرده و به قصد ایران خداحافظی نموده و بازگشت می نمایند. ولی مرحوم سید محمد ولد آبادی (ره) در نجف می ماند. علتش هم این بوده که گویا آن مرحوم زیاد دنبال درس و بحث نبوده است. به هر صورت آن بزرگوار به حرم جدش حضرت امیر (علیه السلام) شرفیاب شده و می گوید: ای جد بزرگوار، دوستان ما به قزوین برگشتند با توشه ای از علم و سواد، ولی من سواد درست و حسابی اندوخته نکردم و اگر این گونه به زادگاهم برگردم آبرویم خواهد رفت. شما را قسم می دهم به کرم و عطایت که عنایتی به این فرزندت بکنی. در عالم خواب، مولا (سلام الله علیه) لیوان آبی به او می دهد و می فرماید:بخور، وقتی که آب را می خورد حالت خاصی در وجودش ایجاد می شود. پس از بیدار شدن از خواب، می فهمد که حضرت به او مقداری از علم لدنی مرحمت کرده است. (1) 

 

حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله ) می فرمایند: 

هر که دوست دارد دعایش به استجابت برسد، باید غذا و راه درآمدش پاک (و حلال) باشد. (2) 

 

علامه طباطبایی (ره) می فرمایند: 

« اکثر افرادی که موفق به نفی خواطر شده اند و توانسته اند ذهن خود را پاک و صاف نموده و از خواطر مصفا کنند، و بالاخره سلطان معرفت برای آنان طلوع نموده است در یکی از این دو حال بوده است: اول در حین تلاوت قرآن مجید. دوم، از راه توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) . زیرا آن حضرت را برای رفع حجاب و موانع طریقت نسبت به سالکین راه خدا، عنایتی عظیم است. (۳) 

 

پی نوشت: 

(1) باران معرفت، صفحه 282 

(2) بحارالانوار ، جلد 93، صفحه 372 

(3) کیش مهر ، صفحه 235

علامه طباطبایی و روز عاشوراء

 

یکی از شاگردان علامه می گوید: 

« بعدازظهر عاشورایی به قبرستان حاج شیخ (قبرستان نو) در قم رفته بودم که دیدم مرحوم علامه در گوشه ای از قبرستان هستند. برای عرض ارادت نزدیک شده و عرض سلام و ادب کردم. آن بزرگ چند بار از سوز و گداز به من فرمودند: آقای وجدانی! می دانید امروز چه روزی است؟ عرض کردم بله، امروز عاشوراست. فرمودند: میبینی همه دنیا، موجودات، آسمان، زمین و جمادات در حال اشک ریختن و گریستن بر حضرت سیدالشهداء هستند؟!! متعجب شده و دانستم که ایشان خبر از حقایق هستی می دهند و در همین حال، ایشان خم شده و سنگی از زمین برداشته آن را به سان سیبی با دست از وسط شکافتند و میان آن را به من نشان دادند. با چشمان خودم ، در میان سنگ خون دیدم و ساعتی با بهت و حیرت غرق مشاهده آن بودم! وقتی به خود آمدم متوجه شدم که علامه از قبرستان رفته اند و من در تنهایی به نظاره آن سنگ خونین جگر مشغولم. (1)  

 

  حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: 

« بنده (خدا) روز قیامت قدم از قدم برندارد تا به چهار پرسش پاسخ دهد. 

1- از عمرش که در چه راهی صرف کرده. 

2- از جوانی اش که آن را چگونه به کار گرفته. 

3- از ثروتش که از چه راهی به دست آورده و در چه راهی صرف کرده. 

4- از دوستی ما اهل بیت. (2) 

 

پی نوشت: 

(1) کیش مهر ، صفحه 46 

(2) اصول کافی، جلد 3، صفحه 92