داستانهای عارفانه

داستانهایی زیبا از عرفا و اولیای الهی

داستانهای عارفانه

داستانهایی زیبا از عرفا و اولیای الهی

عنایت مولا (سلام الله علیه)

 

سید محمد علی علوی نقل می کند: 

« سید محسن چوبین دری (ره) و آقا سید محمد ولد آبادی (ره) و جد ما آقا سید علی زرآبادی (ره) هر سه در نجف با هم دوست و هم حجره بودند. مرحوم جد ما و سید محسن چوبین دری (ره) پس از آن که درسشان تمام می شود حرکت کرده و به قصد ایران خداحافظی نموده و بازگشت می نمایند. ولی مرحوم سید محمد ولد آبادی (ره) در نجف می ماند. علتش هم این بوده که گویا آن مرحوم زیاد دنبال درس و بحث نبوده است. به هر صورت آن بزرگوار به حرم جدش حضرت امیر (علیه السلام) شرفیاب شده و می گوید: ای جد بزرگوار، دوستان ما به قزوین برگشتند با توشه ای از علم و سواد، ولی من سواد درست و حسابی اندوخته نکردم و اگر این گونه به زادگاهم برگردم آبرویم خواهد رفت. شما را قسم می دهم به کرم و عطایت که عنایتی به این فرزندت بکنی. در عالم خواب، مولا (سلام الله علیه) لیوان آبی به او می دهد و می فرماید:بخور، وقتی که آب را می خورد حالت خاصی در وجودش ایجاد می شود. پس از بیدار شدن از خواب، می فهمد که حضرت به او مقداری از علم لدنی مرحمت کرده است. (1) 

 

حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله ) می فرمایند: 

هر که دوست دارد دعایش به استجابت برسد، باید غذا و راه درآمدش پاک (و حلال) باشد. (2) 

 

علامه طباطبایی (ره) می فرمایند: 

« اکثر افرادی که موفق به نفی خواطر شده اند و توانسته اند ذهن خود را پاک و صاف نموده و از خواطر مصفا کنند، و بالاخره سلطان معرفت برای آنان طلوع نموده است در یکی از این دو حال بوده است: اول در حین تلاوت قرآن مجید. دوم، از راه توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) . زیرا آن حضرت را برای رفع حجاب و موانع طریقت نسبت به سالکین راه خدا، عنایتی عظیم است. (۳) 

 

پی نوشت: 

(1) باران معرفت، صفحه 282 

(2) بحارالانوار ، جلد 93، صفحه 372 

(3) کیش مهر ، صفحه 235

نظرات 1 + ارسال نظر
Amir یکشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:55 http://departed.blogsky.com

سلام دوست عزیز
خوشحال میشم با هم تبادل لینک داشته باشیم ،اگه مایل بودی بهم اطلاع بده
ممنون
امیر
Departed

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد