داستانهای عارفانه

داستانهایی زیبا از عرفا و اولیای الهی

داستانهای عارفانه

داستانهایی زیبا از عرفا و اولیای الهی

میرزا محمد اسماعیل دولابی و کلاس تار


یکی از رفقا می گفت:


کلاس سه تار می رفتم و کسی هم اطلاع نداشت. هر هقته دوشنبه ها از شهرستان می آمدم و به جلسه منزل آقای نبوی می رسیدم، یک هفته قبل از اینکه حاج آقا دولابی تشریف ببرند به بنده فرمودند:


خوب است تو حال به ساز بدهی، نه ساز به تو حال بدهد.


از این سخن ایشان فهمیدم این کلاس و آموزش موسیقی را تعطیل کنم و همین کار را کردم.(۱)





پی نوشت:


(1)   فیض حضور، صفحه 104



نظرات 3 + ارسال نظر
آرمین آران پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:40 http://aranlar.blogsky.com

ای بابا

[ بدون نام ] سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1390 ساعت 20:47

شاید هم منظور حاجاقا این نبوده!

مجید دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 22:37

اگر منظورش را درست فهمیده بود معروفترین موسیقیدان ایران می شد:)

والله اعلم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد